ترجمه مقاله

درس خواندن

لغت‌نامه دهخدا

درس خواندن . [ دَ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) خواندن درس . درس گرفتن . فراگرفتن درس . تلمذ کردن . شاگردی کردن . تعلم :
ز حرف خطا چون نداریم ترس
که از لوح نادیده خوانیم درس .

نظامی .


از او چون خواند بلبل درس فریاد
دلش را برد غنچه کرد و پس داد.

زلالی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله