ترجمه مقاله

درعاء

لغت‌نامه دهخدا

درعاء. [ دَ ] (ع ص ) مؤنث اَدْرَع . رجوع به ادرع شود. || گوسپند سپید گردن و سینه و سیاه ران . (از منتهی الارب ). گوسپندی که سرش سیاه و سایر قسمتهای بدنش سفید باشد. (از اقرب الموارد). ج ، دُرع . || لیلة درعاء، شبی که ماه آن قریب صبح طلوع کند. ج ، دُرع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و برخی جمع آنرا دُرَع دانند که در «ثلاث درع و ثلاث ظلم »بمناسبت ظُلَم چنین آمده است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله