ترجمه مقاله

درهم پیوستن

لغت‌نامه دهخدا

درهم پیوستن . [ دَ هََ پ َ / پ ِوَ ت َ ] (مص مرکب ) آمیخته شدن و متصل گردیدن . (ناظم الاطباء). التکاک . (از منتهی الارب ). || به هم متصل ساختن . ترتیب دادن : مجدالدین محمود کفایت خویش درآن مبذول داشت «وهدنه علی دخن » صلحی درهم پیوست . (تاریخ سلاجقه ٔ کرمان محمدبن ابراهیم ).
ترجمه مقاله