ترجمه مقاله

درهم پیچیدن

لغت‌نامه دهخدا

درهم پیچیدن . [ دَ هََ دَ ] (مص مرکب ) درنوردیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). تکویر. (ترجمان القرآن جرجانی ). || درهم پیچیدن شاخه های درختان ، التفاف آن .(یادداشت مرحوم دهخدا). التخاخ . التفاف . امتطلال . اجثئلال ؛ دراز شدن و درهم پیچیدن گیاه . اشباه ؛ درهم پیچیدن درخت از نازکی . (از منتهی الارب ). الفاف ؛ درهم پیچیدن درختان . (ترجمان القرآن جرجانی ). اَلفاف ؛ درهم پیچیده ها. دَرّ؛ پیشتاز شدن بنات و درهم پیچیدن . دَرّ بسیار شدن نبات و درهم پیچیدن . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله