ترجمه مقاله

درپه

لغت‌نامه دهخدا

درپه . [ دَ پ َ / پ ِ ] (اِ) درپی . درپین . وصله . دربه . پارچه و پینه که بر جامه دوزند. (از برهان ). پیوند و پینه که وصله ٔ جامه را گویند و چون آنرا در پس دریدگی جامه نهند درپی و درپین خوانند. (آنندراج ) (انجمن آرا). پینه و پیوندی که بر جامه دوزند. تکه ای که بر پارگی پارچه دوزند :
ز بس درپه که زد بر خرقه ٔ خویش
ز سنگینی بدی هفتاد من بیش .

شمس کوتوالی .


ترجمه مقاله