درکالهلغتنامه دهخدادرکاله . [ دَ ل َ ] (اِ) یخ ، و بعضی یخ را گویند که در زیر ناودان بسته شود. (برهان ). درگاله . درگلاله .دنگاله . دنگداله . کلفشنگ . گل فهشنگ . (ناظم الاطباء).