درکوشیدنلغتنامه دهخدادرکوشیدن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) کوشیدن : آنانکه به کار عقل درمی کوشندهیهات که جمله گاونر می دوشند. خیام .رجوع به کوشیدن شود.