ترجمه مقاله

درکون

لغت‌نامه دهخدا

درکون . [ دَ ] (اِ مرکب ) ترک بند و تسمه ٔ زین که بواسطه ٔ آن هر چیزی را در ترک اسب بندند. (ناظم الاطباء). || جوالیقی در المعرب (ص 153) از قول ابوحاتم گوید اهل مکه کفل و سرین استر را دَرْکون گویند وبر دَراکین جمع بندند، و آن معرب از فارسی دَرِکون است به معنی «باب الاست ». || بالای در. (ناظم الاطباء). || سکوی نشیمن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله