ترجمه مقاله

درگذرانیدن

لغت‌نامه دهخدا

درگذرانیدن . [ دَ گ ُ ذَ دَ ] (مص مرکب ) درگذراندن . داشتن که بگذرد. (یادداشت مرحوم دهخدا). اطاشة. افاقة. (تاج المصادر بیهقی ). امضاء. امغار. (منتهی الارب ). فصد. تعدیة. (دهار): ازهاق ؛ درگذرانیدن تیر از نشانه . اعتاق ؛ درگذرانیدن اسب را در دوانیدن . امحاط؛ درگذرانیدن تیر را از آنچه بر وی آید. تعبیر؛ درگذشتن و درگذرانیدن از آب . جوف ؛ درگذرانیدن طعنه به اندرون کسی . (از منتهی الارب ). || درگذشتن . عفو کردن . غفران آوردن . بخشیدن . آمرزیدن . صفح . غفران . (یادداشت مرحوم دهخدا): بی هیچ واسطه چندان انعام کرد و بسیار چیزها از شما درگذرانید. (کتاب المعارف ). و رجوع به درگذراندن شود.
ترجمه مقاله