ترجمه مقاله

درگردانیدن

لغت‌نامه دهخدا

درگردانیدن . [ دَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) گردانیدن . غلطانیدن . (المصادر زوزنی ) (آنندراج ). انداختن . (ناظم الاطباء). از حالتی به حالت دیگر بردن ، چنانکه چیزی قائم را خواباندن : اندر این سخن بود که موج آب طوفان او را [ پسر کافر نوح را ] درگردانید. (مجمل التواریخ والقصص ).
ترجمه مقاله