ترجمه مقاله

دریابیدن

لغت‌نامه دهخدا

دریابیدن . [ دَرْ دَ ] (مص مرکب ) دریافتن . اشعار داشتن . التفات کردن وترمیم و مرمت نمودن و سر و سامان دادن :
شغل همه درسنجی داد همه بستانی
کار همه دریابی حق همه بگزاری .

منوچهری .


و رجوع به دریافتن شود. || آویختن ومعلق شدن . (از ناظم الاطباء). ولی در لسان العجم شعوری (ج 1 ورق 422) به معنی « آویختن و صلب کردن » آمده که بقرینه ٔ صلب کردن ، معنی بدار کشیدن میدهد.
ترجمه مقاله