ترجمه مقاله

دریاق

لغت‌نامه دهخدا

دریاق . [ دَرْ / دِرْ ] (معرب ، اِ) تریاق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). تریاک . (دهار). لغتی است در تریاق و آن معرب از رومی است . (از المعرب جوالیقی ). چیزی که الم و غم میبرد. پادزهر. پازهر. یک قطعه از آن «ثریاقة»باشد. (از اقرب الموارد). طِرّاق . طِریاق . (المعرب ). و رجوع به تریاق شود. || می . (منتهی الارب ). خمر. (از اقرب الموارد). و رجوع به تریاق شود.
ترجمه مقاله