ترجمه مقاله

دزبانو

لغت‌نامه دهخدا

دزبانو. [ دِ ] (اِ مرکب ) بانوی دز. ملکه ٔ دز. ملکه ٔ قلعه و حصار :
لیلی نه که لعبت حصاری
دزبانوی قلعه ٔ عماری .

نظامی .


او در آن دز چو بانوی سقلاب
هیچ دزبانو آن ندیده به خواب .

نظامی .


دزبانوی من ز دز گشاده
دزبان وی از دز اوفتاده .

نظامی .


چو گل بودم ملک بانوی سقلاب
کنون دزبانوی شیشه م چو گلاب .

نظامی .


ترجمه مقاله