ترجمه مقاله

دستانگر

لغت‌نامه دهخدا

دستانگر. [ دَ گ َ ] (ص مرکب ) حیله گر. مکار. فریبکار :
به دستانگری ماند این چرخ پیر
گهی چون پلاس است و گه چون حریر.

فردوسی .


ترجمه مقاله