ترجمه مقاله

دستک زن

لغت‌نامه دهخدا

دستک زن . [ دَ ت َ زَ ] (نف مرکب ) دستک زننده . مطرب و سازنده و سرودگوی و خواننده . (برهان ). مطرب و سازنده . (آنندراج ). مطرب و رقاص و نغمه و چنگه زن . (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). خنبک زن . (از برهان ). || نادم و پشیمان . (برهان ) (آنندراج ). || متقلب در ترازو هنگام کشیدن . (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). و رجوع به دستک زدن شود.
ترجمه مقاله