ترجمه مقاله

دست برکندن

لغت‌نامه دهخدا

دست برکندن . [ دَ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ترک چیزی کردن . (از غیاث ) (از آنندراج ) :
کم کم از داغ بتان برکنده ام دست نیاز
اندک اندک نقد بسیاری بدست آورده ام .

مولانا لسانی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله