دست نما
لغتنامه دهخدا
دست نما. [ دَ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (ن مف مرکب ) دست نموده . نشان داده شده به دست . انگشت نما :
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من .
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من .
سعدی (بدایع).