ترجمه مقاله

دست گذاشتن

لغت‌نامه دهخدا

دست گذاشتن . [ دَ گ ُ ت َ ](مص مرکب ) قرار دادن دست . نهادن دست : مسح ؛ دست گذاشتن بر چیزی روان یا آلوده جهت دور کردن آلودگی آن .
- دست گذاشتن بر ؛ مسلط شدن بر. تحت فرمان و اختیار خود گرفتن .
- دست گذاشتن به ؛ درتداول ، آغاز کردن به چیزی : دست گذاشت به گریه .
- دست به دلم مگذار ؛ در تداول ، با یادآوری خاطرات رنج آور مرا اذیت مکن . مپرس که بسیار غمگینم . که بسیار دردها دارم . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله