ترجمه مقاله

دسم

لغت‌نامه دهخدا

دسم . [ دَ س َ ] (ع مص ) چرب شدن طعام . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چرب شدن . (تاج المصادر بیهقی ). دسومة. و رجوع به دسومة شود. || ریمناک و چرکین گردیدن . (از منتهی الارب ). کثیف و پلید و چرک شدن دست یا جامه . (از اقرب الموارد). || تیره گون گردیدن . (از منتهی الارب ). خاکی رنگ بودن که به سیاهی زند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله