ترجمه مقاله

دسم

لغت‌نامه دهخدا

دسم . [ دَ ] (ع مص ) سربند بستن شیشه را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بند کردن در را. (از منتهی الارب ). بستن در را. (از اقرب الموارد). || داخل کردن در جراحت چیزی را که بند کند آنرا. (از منتهی الارب ). فتیله قرار دادن در داخل جراحت . (از اقرب الموارد). گوش و جراحت و جز آن بیاکندن از بهر بستن . (تاج المصادر بیهقی ). بند کردن گوش و جراحت و داخل کردن در آن چیزی که بند کند آنرا. (آنندراج ). || ناپدید شدن اثر. || اندک تر کردن باران زمین را. || قطران مالیدن شتر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آرمیدن بازن . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
ترجمه مقاله