ترجمه مقاله

دس

لغت‌نامه دهخدا

دس . [ دَ / دِ ] (اِ) دیس . شبیه و نظیر ومانند. (برهان ) (از جهانگیری ). بالفتح به معنی مانند یا آنکه مخفف دیس باشد در این صورت بالکسر صحیح است . (غیاث از سراج اللغات ). همانند. شبه :
یکی خانه کردند فرخاردس
که بفروزد از دیدن او روان .

فرخی (از آنندراج ).


ندید و نبیند ترا هیچکس
گه رزم مثل و گه بزم دس .

عنصری (دیوان ص 332).


|| به معنی «آن » که کلمه ٔ اشاره است . (از برهان ). || (پسوند) دال بر شباهت و مانندگی کند. دیس . و رجوع به دیس شود.
ترجمه مقاله