ترجمه مقاله

دشمن خوی

لغت‌نامه دهخدا

دشمن خوی . [ دُ م َ ] (ص مرکب ) آنکه خوی دشمن دارد :
دلبر سست مهر سخت جفا
صاحب دوست روی دشمن خوی .

سعدی .


ترجمه مقاله