دشمن کشیلغتنامه دهخدادشمن کشی . [ دُ م َ ک ُ ] (حامص مرکب ) عمل کشتن دشمن . خصم کشی . عدو کشی . قتل عدو : که بود از پدر دوست انگیزتربه دشمن کشی تیغ او تیزتر.نظامی .