ترجمه مقاله

دعبل خزاعی

لغت‌نامه دهخدا

دعبل خزاعی . [ دِ ب ِ ل ِ خ ُ عی ی ] (اِخ ) ابن علی بن رزین ، مکنی به ابوعلی . از خاندان طاهر ذوالیمینین و ایرانی بود و مدائح اهل بیت رسول گفتی . (یادداشت مرحوم دهخدا). وی از شیعیان عالی قدر و مداح علی بن موسی (ع ) بوده ، قصیده ٔ او که با مطلع «مدارس آیات خلت من تلاوة» آغاز میشود، از بهترین مدائحی است که درباره ٔ اهل بیت سرود شده است . و رجوع به ریحانة الادب ذیل خزاعی شود. نام شاعری خزاعی که رافضی باشد. (آنندراج ). به سال 148 هَ . ق . متولد شد، اصل او از کوفه بود و در بغداد سکونت گزید. وی از دوستان بحتری بشمار میرفت و او را شعری نیکو بود. کتابی نیز در طبقات شعرا دارد. بدزبان و هَجّاء بود چنانکه رشید و مأمون و معتصم و الواثق و دیگران را هجو گفت . دعبل را عمری طولانی بود و مشهور است که او درباره ٔ خود می گفت من پنجاه سال است که چوب خود را بر دوش میکشم تا شاید کسی مرا با آن بدار آویزد ولی کسی را نمی یابم که بدین کار دست زند. وی بزرگ قامت بود و از حس شنوائی محروم . به سال 246 در شهری بنام طیب که بین واسط و خوزستان قرار دارد درگذشت . ابن الندیم گوید دیوان او نزدیک سیصد ورقه بوده و آنرا صولی گرد کرده است . (از الاعلام زرکلی ) :
گرم مرزوق گردانی به خدمت
همان گویم که اعشی گفت و دعبل .

منوچهری .


ابن هانی ، ابن رومی ، ابن معتز، ابن بیض
دعبل و بوشیص و آن فاضل که بود اندر قرن .

منوچهری .


ترجمه مقاله