ترجمه مقاله

دعجاء

لغت‌نامه دهخدا

دعجاء. [ دَ ] (ع ص ) عین دعجاء؛ چشم نیک سیاه . || امراءة دعجاء؛ زن سیاه چشم . (منتهی الارب ). زن سیاه و فراخ چشم .ج ، دُعج . (از اقرب الموارد). || (اِ) جنون . || نخستین شب از سه شب محاق و آن شب بیست و هشتم است ، و دوم آن سرار و سوم آن که شب سی ام باشد فلتة است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله