ترجمه مقاله

دق

لغت‌نامه دهخدا

دق . [ دَ ] (ص ) سر بی مو. (برهان ). دغ . و رجوع به دغ شود.
- دق و لق ؛ از اتباع است به معنی دک و لک یعنی خشک و خالی و صحرای بی علف و سر بی موی . (برهان ) (از غیاث ).
ترجمه مقاله