ترجمه مقاله

دلعوس

لغت‌نامه دهخدا

دلعوس . [ دِ ع َ] (ع ص ) زن دلیر خودرای نافرمان . (منتهی الارب ). زنی که بر کار خود دلیر و باجرأت باشد و بر اهل خود عاصی . (از اقرب الموارد). || شتر ماده ٔ دلیر درشت خوگر سیر اول شب . (منتهی الارب ). || ناقه ٔ کهن سال توانا و دفزک فروهشته گوشت سست . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جمل دلعس ؛ شتر ذلول و رام . (از ذیل اقرب الموارد) (از تاج ). دلعس . رجوع به دلعس شود.
ترجمه مقاله