ترجمه مقاله

دل نگران

لغت‌نامه دهخدا

دل نگران . [ دِ ن ِ گ َ ] (ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس . که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. (یادداشت مرحوم دهخدا). چشم براه .منتظر. (ناظم الاطباء). مشوش سخت منتظر :
کشته ٔ غمزه ٔ خود را به زیارت دریاب
زآنکه بیچاره همان دل نگرانست که بود.

حافظ.


|| ملول . اندوهگین . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله