ترجمه مقاله

دل افروزی

لغت‌نامه دهخدا

دل افروزی . [ دِ اَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دل افروز. دلفروزی . || دل افروختگی . افروختگی دل . شادمانی . خوشی . روشن دلی :
نیاید پدیدار پیروزیی
درخشیدنی یا دل افروزیی .

فردوسی .


به پیروزی و بهروزی همی زی با دل افروزی
به دولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخترها.

منوچهری .


همین بود کام دل افروزیم
که روزی بود دیدنت روزیم .

اسدی .


از ریزش اشک خون کوفه شدی از طوفان
روزی ز دل افروزی بغداد نخواهی شد.

خاقانی .


ترجمه مقاله