ترجمه مقاله

دمل

لغت‌نامه دهخدا

دمل . [ دَ ] (ع مص ) اصلاح کردن زمین و یا نیرو دادن آن به سرگین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سرگین در زمین زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از المصادر زوزنی ). بار به زمین دادن . کود دادن به زمین . (یادداشت مؤلف ). || اصلاح نمودن میان کسان . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نیک کردن میان قومی . (تاج المصادر بیهقی ). || به کردن دارو دمل را و فایده بخشیدن بدان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || نرمی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || به شدن و نیکو گردیدن جراحت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله