ترجمه مقاله

دمگاه

لغت‌نامه دهخدا

دمگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) کوره ٔ زرگری و آهنگری و مسگری . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ) (از انجمن آرا). آنجای از آهنگری که جای دَم است . کوره . آتشگاه . دمگه . تابدان . (از یادداشت مؤلف ). معرب آن داموق است . (از المعرب جوالیقی ذیل ص 149). || گلخن حمام . (ناظم الاطباء) (ازآنندراج ) (از برهان ) (از انجمن آرا). || جای نفس که دهان باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). دمگه .
ترجمه مقاله