دم به آب زنک
لغتنامه دهخدا
دم به آب زنک . [ دُب ِ زَ ن َ ] (اِ مرکب ) قسمی از دم جنبانک درشت تر و کوتاهتر از دم جنبانک . سقاچه . رفراف . خاطف ظله . قسمی مرغ خرد که بر لب آب نشیند و دایم دم به برسو و فروسوی جنباند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دم جنبانک شود.