ترجمه مقاله

دم زده

لغت‌نامه دهخدا

دم زده . [ دَ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) لب زده . که لب بدان زده باشند. که نفس بدان دمیده باشد: دم زده ٔ سگ ؛ که لب بر آن زده باشد. با دهان آلوده کرده باشد. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به دم زدن شود.
ترجمه مقاله