ترجمه مقاله

دندانکة

لغت‌نامه دهخدا

دندانکة. [ دَ ک َ ] (معرب ، اِ) دندانه . (یادداشت مؤلف ) : و علی الغلق مفتاح معلق طوله سبعة اذرع له اربعةعشر دندانکة اکبر من دستج الهاون . (معجم البلدان ، در کلمه ٔ سد یأجوج و مأجوج ). رجوع به دندانه شود.
ترجمه مقاله