ترجمه مقاله

دندان نهادن

لغت‌نامه دهخدا

دندان نهادن . [ دَ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) گذاشتن دندان مصنوعی در دهان . || کنایه است از قبول کردن . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از برهان ). || رغبت نمودن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || طمع به چیزی بستن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از برهان ). || مجهز ساختن . کارگر کردن :
وز فم الحوت نهادی دندان
بر سر ترکش ترکان اسد.

خاقانی .


ترجمه مقاله