دندان گذاشتن
لغتنامه دهخدا
دندان گذاشتن . [ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) قرار دادن دندانهای مصنوعی در دهان . || کنایه از ترک کردن . (حاشیه ٔ وحید بر لیلی و مجنون ). صرف نظر کردن :
زآرزوی داشته دندان گذاشت
کز دو جهان هیچ به دندان نداشت .
زآرزوی داشته دندان گذاشت
کز دو جهان هیچ به دندان نداشت .
نظامی .