دهناءلغتنامه دهخدادهناء. [ دَ ] (ع اِ) میدان . (ناظم الاطباء). || بیابان . (منتهی الارب ). || دشت و بیابان دور و دراز بی آب . (ناظم الاطباء). || گیاهی است سرخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ).