ترجمه مقاله

دواعی

لغت‌نامه دهخدا

دواعی . [ دَ ] (ع اِ) ج ِ داعیة به معنی سببها. اسباب . انگیزه ها. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).به معنی خواهشها و باعثهاست . (از آنندراج ) (از غیاث ) : از موجب نفرت و دواعی وحشت استعلام کرد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). دواعی همت و بواعث نهمت ایشان محرک عزم و محرص قصد سلطان شده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). عوادی فتنه و دواعی محنت ایام فترت به حسن ایالت و یمن کفایت او منقطع شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- دواعی الدهر ؛ حوادث زمانه . گرفتاریهای روزگار. (یادداشت مؤلف ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله