دوایی
لغتنامه دهخدا
دوایی .[ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دوا. دارویی :
باده در خم کهنه چون گردد دوایی می شود
پیر شد چون دختر رز مومیایی می شود.
رجوع به دوا و دارویی شود.
باده در خم کهنه چون گردد دوایی می شود
پیر شد چون دختر رز مومیایی می شود.
اشرف (از آنندراج ).
رجوع به دوا و دارویی شود.