ترجمه مقاله

دوبرادران

لغت‌نامه دهخدا

دوبرادران . [ دُ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) نوعی مرغ شکاری . دو مرغند شکاری کوچکتر از عقاب و دوبرادران به سبب آن گویند که یکی چون قصد صیدی کند اگر عاجز شود دیگری به مدد او آید. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). زمج . (تهذیب ). زمج . پرنده ای است کوچکتر از عقاب و در سینه ٔ آن سرخی است و عجم آن را «براز» و به قول ازهری «دوبرادران » گوید و وجه تسمیه ٔ آن بدین سبب است که وقتی از شکار عاجز شدبرادرش در گرفتن شکار به کمک وی می شتابد. (از المعرب جوالیقی ص 171). به کردی دوبرار است «عقاب دوبرار» توری آن بهتر از آشیانی آن می باشد و از سایر اقسام خوشخوی تر و چابکتر است . جثه اش چندان بزرگ و درشت نیست و علامات آن سیاه مایل به زردی و سینه اش تمام قرمز بی خال است و پس از تولک کردن سینه اش تمام قرمز می شود و با آن دراج و خرگوش و حواصل شکار کنند. (از پرندگان درکردی ص 123 و 71). || به معنی غلیواج است . (از برهان ) (از آنندراج ). رجوع به غلیواج شود.
ترجمه مقاله