دوبیننده
لغتنامه دهخدا
دوبیننده . [ دُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) که دو بیند. کج بین . کلاژه . کاژ. دوبین . احول . لوچ . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوبین شود. || (اِ مرکب )کنایه از دو چشم است . (یادداشت مؤلف ) :
به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دوبیننده را.
به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دوبیننده را.
فردوسی .