ترجمه مقاله

دوختنی

لغت‌نامه دهخدا

دوختنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) قابل دوختن . درخور دوخت . رفوپذیر. وصله پذیر.شایسته ٔ رقعه زدن . (از یادداشت مؤلف ) :
این خرقه ٔ صدپاره ٔ ما دوختنی نیست .

؟


ترجمه مقاله