ترجمه مقاله

دوخ

لغت‌نامه دهخدا

دوخ .[ دَ ] (ع مص ) رام گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چیره شدن بر شهرها و دست یافتن براهل آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). در شهرها گردیدن . (المصادر زوزنی ). || خوار شدن . (آنندراج ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || خوار کردن . (المصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله