ترجمه مقاله

دودزده

لغت‌نامه دهخدا

دودزده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) هر چیزی که بوی دود گرفته باشد. (ناظم الاطباء). هر چیز که دود، رنگ آن را تیره کرده باشد. دَخَن . عَثِن . معثون . مدخون . (یادداشت مؤلف ). || گوشتی که دود آن را بخشکاند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله