دودم
لغتنامه دهخدا
دودم . [ دُ دَ ] (ص مرکب ) دارای دودم و دولبه . (ناظم الاطباء). که از دو سوی ببرد. دارای دولبه ٔ تیز و بران . دودمه . دولبه .
- شمشیر یا تیغدودم ؛ تیغ و شمشیر با دولبه ٔ برنده و تیز. دولب . (یادداشت مؤلف ).
- شمشیر یا تیغدودم ؛ تیغ و شمشیر با دولبه ٔ برنده و تیز. دولب . (یادداشت مؤلف ).