ترجمه مقاله

دودی

لغت‌نامه دهخدا

دودی . (ص نسبی ) منسوب به دود عربی به معنی کرم . کرم گونه . کرم سان . چون کرم . با حرکت چون حرکت کرم بر روی خویش . حرکتی که امعا کند همیشه بر روی خود ترشح رطوبت را . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح پزشکی ) قسمی از نبض . (یادداشت مؤلف ) : اندر بیشتر احوال ، نبض خداوند عشی ، هم نبض خداوند ذبول باشد صلب و دودی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله