ترجمه مقاله

دود برخاستن

لغت‌نامه دهخدا

دود برخاستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) برشدن دود. بلند شدن آن . آتش افروختن و بالا رفتن دود آن . (از یادداشت مؤلف ).
- دود از سر کسی برخاستن ؛ سخت در اطلاع بر غیر منتظری غمگین شدن . (یادداشت مؤلف ).
- دود برخاستن از جایی ؛ سخت بی آب و خشک و تشنه بودن آن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دود برآمدن و ترکیبات آن شود.
ترجمه مقاله