ترجمه مقاله

دورفرسنگ

لغت‌نامه دهخدا

دورفرسنگ . [ ف َ س َ ] (ص مرکب ) بسیار دور. سخت بعید. راه دور و دراز. (یادداشت مؤلف ) :
گرفتم رهی دورفرسنگ پیش
ندانم که آیم بر اورنگ خویش .

نظامی .


ترجمه مقاله