ترجمه مقاله

دورق

لغت‌نامه دهخدا

دورق . [ دَ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است برجویی از دجله . (آنندراج ) (منتهی الارب ).شهری است به خوزستان و از آن شهر است بشیربن عقبه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). شهرکی است [ از خوزستان ]آبادان و خرم و توانگر و با نعمت بسیار و بر لب رودنهاده . (حدود العالم ). شهری است در خوزستان . این مکان قصبه ٔ ناحیه ٔ مسمی به دورق الفرس است . (از کشف الظنون ). بلده ای است میان بصره و اهواز. (لغت محلی شوشتر). نام قدیم ناحیه ٔ فلاحیه است . یعنی پیش از بوجود آمدن فلاحیه توسط شیخ سلمان کعبی در 1262 هَ . ق . نام این شهر قدیم خوزستان و تمام نواحی اطراف آن بوده است : از بهر ایمنی راه به کرمان یا مهروبان یا دورق و بصره اوگندند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 136). مداخل حاکم دورق پنجهزار و هشتصد و هفتاد و هفت تومان و ملازمان چهارصد و هفتاد و هشت نفر. (از تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 86). رجوع به دورق العتیق و فلاحیه و تاریخ پانصدساله ٔ خوزستان مرحوم کسروی شود.
ترجمه مقاله