ترجمه مقاله

دور رفتن

لغت‌نامه دهخدا

دور رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رفتن به فاصله ٔ بعید.به مسافت دور رفتن . مسافت بعید را طی کردن . (از یادداشت مؤلف ): اشطاط. اشتطاط. غروب . متؤ. اشقاح . طمح . طوء. سخ . کتوع . سبح . ارعاث ؛ دور رفتن درسیر. معن ؛ دوررفتن اسب . اشتغار؛ دور رفتن در بیابان . شط؛ دور رفتن ستور در چرا. شقذ؛ دور رفتن و دور شدن . اشتطاط؛ دور رفتن ستور به چرا. اشطاط؛ دور رفتن در بیابان . (منتهی الارب ). || از مرحله دور شدن . به نکته ٔ خارج از موضوع پرداختن . اصل مطلب را رها ساختن و به حاشیه ٔ غیر مرتبط پرداختن . (از یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله